عكس







دیگه فرصتی نیس کنارت بمونم
تحمل ندارم دعا کن بتونم
تو که بهتر می دونی شهامت ندارم
به این بی تو بودن من عادت ندارم
برام چه سخته که نبینم چشماتو هرروز
بذار باتو باشه دل بی قرارم
که من چاره ای جز دل سپردن ندارم
شاید قسمت این بود که از هم جداشیم
به رسم جدایی باید بی وفاشم
باید بی تو باشم اگر دل بذاره
اگر بی تو یه لحظه طاقت بیاره
نگاهم نکن تا از این لحظه رد شم
باید رسم دنیارو بی تو بلدشم
ولی تو اینو بدون همیشه
که قصه های عاشقی تو
همیشه در یاد من می مونه
تو دیگه گریه نکن برای من
که دارم میرم من از کنارت
قطره های اشکتو حدر نده
عزیزکم
آخه من رفتنیم
می خوام توهم بدونی
که این عشق پاکتو
به پای من نسوزونی
آخه دیگه من نیستم تو این دونیای ویرونه
تا تو برام بگی از اون قصه های عاشقونه
قامتش عین کمون از کمون خمیده تر
روز به روز تکیده تر بی قرار بی قرار
جمجمک برگ خزون آدمای پیرو جون
دلاشون یه آسمون همشون یاری دارند
جمجمک برگ خزون این دوعاشق بی زبون
جفتشون موقع اذون دستارو بالامی برند
از خدای خودشون می خوان که همیشه پیش هم بمونند
بیایید باهم دعا کنیم واسشون تا برسن این دو به هم
جمجمک برگ خزون دستای این دوتا جون بدیم بهم
تا اوناروخوشحال کنیم بیایید باهم عهدی ببندیم
بین عهد وفا کنیم این دوتا جوان بهم برسونیم
بذار تا که برف زمستون آخرین یادگاریم ببوسه
دلم مال تو مال یا مال هرکس بزار اسمم همینجا بمونه
یا بیا بشکن این معبد سوت کورو بیا بشکن این معبد را
نه از من به تو می رسد کوره راهی نه از تو به من نمی رسد جاده راهی
نذار گم بشم پای این عشق مرده نزار عشقم بمونه توی این کوچه بن بست
من این لحظه هارو به دنیا نمی دم همین لحظه هایی که باید جداشیم
نگاه کن! ته راه بی مقصد اینجاست دعا کن که تا بی انتها برای هم باشیم
پشیمونم نکن از احساسی که به تو دارم
دارم میرم٬ولی تو بدون
من همیشه تو را دوست دارم
درسته دوری سخته٬اما بدون
یه روزی من بر می گردم
نزار دستام از دستات جداشه
نزار آرزوهامون بر ملا شه
ببین دستام سردشون
چون می خوام برم ازپیشت
روز توی بارون عاشقانه بر مییه گردم
تابگیرم دستاتو ببینی که دوست دارم
نمی خوام سرنوشتمون رو به دست دنیا بسپارم
نمی خوام آرزو همون را به دست گریه بسپارم
میام آن روز که کنار هم باشیم
غم رابه فردا بسپاریم
دستای هم روبگیریم
تنهایی را فراموش کنیم
زندگی رادر کنارهم باعشق بسازیم
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
زندگی دوسر دارد تولد مرگ
زندگی مانند شمعیست که آب می شود
ومعشوق مانند پروانه ای که به دور شمع می گردد
زندگی مانند ورود ممنوعی است
که هیچ گاه نمی توان بر آن قلبه کرد
زندگی ما بستگی دارد به ثانیه ها
ولی زندگی ما بستگی ندارد به ساعت ها
زندگی یعنی چگیدن
یعنی مانند شمعی سوختن
زندگی یعنی طراوت
زندگی یعنی خوشی شادی
زندگی مانند قهوای می باشد
که گاهی تلخ وگاهی شیرین
زندگی را باید کنترل کرد
زندگی راباید با زندگی کردن کنترل کرد
زندگی را باید ساخت
زندگی را نباید به دست دنیا سپرد
امید وارم که اینجور باشد برای شما
نمیخوام سرنوشتم رو به دست گریه بسپارم
پشیمونم نکن از عشق نگو از من گریزونی
ببین دستامو یخ کرده تو این خواب زمستونی
نذار کابوس من باشه نگاه سرد و بی رحمت
کیه که مرهمی باشه واسه دستای مجروحت
کیه اون تکیه گاه تو که آغوش تو رو داره
می تونه خاطراتت رو توی ذهنش نگه داره
رهام کن از تب گریه از ین دلواپس بودن
بذار باور کنم دستات هنوزم با منه بامن
ببین دستامو یخ کرده تو این خواب زمستونی
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
به نام آنکه غربت را بناکرد![]()
مرا ازتو تورا از من جداکرد![]()
جدایی را نمی خواستم خدا کرد![]()
نمی دانم کدام نامرد دعا کرد![]()
به نام آنکه عشق را بناکرد![]()
مرادر زندان عشق تو حبس عبد کرد![]()
که من از تو توازدوربمانی![]()
نمی دانم کدا رفیق دعا کرد![]()
که تو تا آخر عمر با من بمانی![]()
شعری نخون
حرفی نزن
باشه میرم ولی شبی زیر بارون
قدم بزن
بدون تمام فکر من
پیش تو بود
همین وبس
مثل تو هیچ کس تو زندگیم نبود
می دونی حرفی نداری
اگر می خوای بری برو
اگر که زمزمه هامون
شده یخ توی دلامون
می دونی جایی نداری
می مونی تنها تو بارون
به نام آنکه عشق آزادی را آفرید
به نام آنکه عشق آزادی را در یک کلام خلاصه نکرد
به نام آنکه به ما اجازه داد تا عشق آزادی را خود تجربه کنیم
به نام آنکه ما را در زندان عشق اسیر نکرد تا از مزه آزادی بی نسیب بمانیم
به نام آنکه عشق آزادی ما از آن اوست
به نام آنکه آزادی در بند ماندن ما از آن اوست
به نام آنکه منشع هر عشق پاکیست
به نام کسانی که معنای عشق آزادی رامی دانند
![]()
![]()
![]()
![]()